آنگاه که منتظرش نیستی و با پای آهنگ روح نوازی بر بستر خیالت می خرامد و طراوت دستانش ردِ اشکهای دیشبت را پاک می کند.
بال های فرشته مانندش نسیم برایت می آفریند. به طعم لبخند خدا. یعنی این خداست که لبخند زده به رویت. و او تبلور این تبسم است.
می آید.... اما سخت است تحمل انتظارش.
راه رسیدنش به تو، به من، به هر بیدلی که پای جاده ی برگشتش سال هاست که ایستاده همین سبک و سیاق را دارد. وتو، ومن، و هر بیدلی که لب جاده دستمان را سایه بان دیدگانمان کرده ایم تا آمدنش؛ هنوز بیمارش هستیم.
هر بار که سایه ای شبیه آمدنش چشمانت را پر می کند از رنگ لباس هایش، و اشکانت را کنار می زند تا از کناره راه چشمانت سر ریز شوند، پر در می آوری. شاد می شوی و نقشه می کشی برای دلتنگی هایی که قرار گذاشته بودی با او در میان بگذاری.
شاید فریاد کنی آمدنش را. شاید اشک هایت فریادش کند. آمدنش را می گویم. آمدنش فقط فریاد شد و آه که نیامد.
نمی آید. من می دانم. من چه مشتاقانه خیالش را زندگی می کنم و او بی رحمانه نمی آید.
بیمارم کرده این تعبیرم از او. همه کسی هایم بودنش زخم سوزناک یک قدمی ام بودنش را تازه تر می کند. و شاید مسرورم می کند از نفس کشیدن بوی صدایش. درست مانند آنکه در دشتی به دنبال صدای پرنده....
می آید دیگر. درست زمانی که هیچ سراغش نیستی. زمانی که میان عقل و احساس مانده ای تا تصمیم بگیری.
عقل می گوید آینده را بیندیش و عشق روحت را می نگرد که با او در سیر است.
و تو وحشت می کنی از برآورده شدنش در این هنگامه.
سلام.......مینا.........چقدراحساس نزدیکی کردم با این پستت.........
من به روزم.........بهم سربزن///////
بوووووووس
مینا، هنگامه کیه؟

فرشته؟
آرزو؟
اینا کی اند؟
خخخخخخخخخخخخ
البته امیدوارم به این سومیه همیشه باشی
مامان جان من دخترما...
اینا رو به پسرا میگن عمه جون
آره آره دعام کن که بین دو راهی گیر نکنم
خدا هیشکیو سر دو راهی گرایش-گرایش نیگر نداره گلم جان!!!!
می آید دیگر. درست زمانی که هیچ سراغش نیستی. زمانی که میان عقل و احساس مانده ای تا تصمیم بگیری.
گرایش-گرایش
منبع: کتاب روانشناسی سوم دبیرستان رشته علوم انسانی
امام خامنه ای:
ببینید چه کسی برای دشمن خطر آفرین است،
همان شخص، بهترین خادم ملت است.
اوباما:
جلیلی برای منافع ما در دنیا،
خطر آفرین است.
دلــم کــَمے خــُدا مــے خــوآهـَد
کـــَمے سکــوت
دلــَم دل بـــُریدن مــے خــوآهـَد
کــَمے اَشکـــ
کــَمے بــُهت
کــَمے آغــوش ِ آسمــآنے
کــمے دور شــُدن اَز ایــن جــنس ِ آدم
قطـار سوی "خـــدا" مـیـرفت...
همـه ی مـردم سوار شـدنـد
وقـتی به بـهشت رسیـدنـد هـمگی پیـاده شـدنـد
و فـرامـوش کـردنـد که مقصـد "خـــدا" بـود نـه "بـهشت"!
خیلی باحالی ریحانه
مشهدم نایب الزیاره البته اگه قابل باشم
زندگی بافتن یک قالی است
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده ، تو در این بین فقط
می بافی
نقشه را خوب ببین !
نکند آخر کار ، قالی زندگیت را نخرند !
دختری نیستم که هرزگی کنم!
زنانگی و محبتم را با هر مردی تقسیم نمیکنم
عشقم تنها خاص یک نفر است
غرق عشق خواهم کرد آنکه خاص من باشد
طوری که بی نیاز شود از عشق
سیراب شود از زندگی . . .
تا جان به در برم آغوشم تنها سهم اوست.
خدا کند که جوانان زحقّ جدا نشوند
به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند
سر عقیده خود پاى فشارند چو کوه
بسان کاه زهر باد جابجا نشوند
روز جوان مبارک
اِ اِ اِ زیارت قبول عزززییزم...مرسی
قربانت عزیزم
تو از کجا فهمیدی مشهد بودم؟
تیــــک تیـــک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند و...
دقایق برای ساعتها نجوا می کنند....
ساعتها، روزها را به بازی می گیرند و....
روزهـــــــــا ،ماه هـــــــا را و ....
ماه هــــــا..... سالهــــــــا را
واین چنین می شود که ایام می گذرد
ومن روزهای بی قراری و دلتنگی و تنهاییم را
باهزار روایت بی الفبا از حضور تو ترسیم می کنم و...
می گویم:.
.
.
انگار همین دیـــــــــــروز بـــــــــــود
هنوزم میگم!!!! خاطرات کلاس زبانمون یه دونه باشه...
زندگی نیست ... ممات است ، تو را کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هم ، دارد ...
از غم داغ تو در بستر تب می افتیم
پیش مرگ تو نباشیم ، عقب می افتیم ...
از دل تنگ من آیا ... خبری هم داری ؟
آشنا پشت سرت مختصری هم داری؟
منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست ...
آه ... کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست .
سلام سلام...











ببخشیدا...یه سوال...؟
برادر مهدی کجااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
میخواد بره...!
بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
علیکم سلام
مهدی جان تازه داره میاد. کجا میخاد بره مگه؟ که منم خبر ندارم؟
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگشون مراجعه بفرمایید.
http://mehdisafdari.blogfa.com/
سلام
بسیار عالی است
بازهم دیدگانم شوق دیدار تورا دارد
باز هم قلم شوق نوشتن نام تو را دارد.
لحظه لحظه زندگیم را با تو قسمت کرده ام.
وتنها با یاد تو دریای دلم طوفانی می شود .
وراه سخت زندگی رابه امید دوباره باتو بودن
می پیمایم وحال که رفته ای تنها با یاد تو
روزم را به شب می رسانم ......
موفق باشید
محمد
سلام
متشکر از نظرتون
خوش اومدید