... مـــاه مینـــــا
... مـــاه مینـــــا

... مـــاه مینـــــا

الهی شکر

خیلی جالبه که هر بار آدم تو هر قسمتی از دوران زندگیش یه جور طرز تفکر داره. حالا میخاد هفته به هفته این فکرا عوض بشه یا دهه به دهه. به هر حال حال این روزای من یه کم عرفانیه. خسته و خاب آلودِ ساعت 12 ظهر بیدارشدن تو ماه رمضون. بیداری تا یک ساعت بعد اذان صبح. و با همه اینها حالم با یه تلنگر کوچیک عوض میشه وقتی که بِهِم نشون میدی که آهای بچه پر رو. کم بگو از این میخام از اون میخام.

 

تصمیمای مهمی می گیرم این روزا. که سرنوشتمو شدید تحت  تأثیر میذاره. افتادن توی ورطۀ کاری جدید طی 8،7 ماه دوندگی و بعد تیر خلاص به هدفی که تو این چند ماه ساختیش که برو پی کارت و من اهل این کار نیستم. و در عین دودلی و شک دست اخر تصمیم می گیرم که عواقب بیکاری و اینا رو به جون بخرم و از این کار طاقت فرسا دست بکشم. و غیره و غیره و غیره که درد سرت ندم. اما حالا این کمترین فقط میگه سلامتی و عاقبت به خیری. دوتا چیزی که چند وقت یه بار انقد درگیر دنیا میشم که فراموششون می کنم.

 

حالا اما دارم با دقت به این مسئله  فکر میکنم وقتی کساییی رو دور و ورم می بینم که عاقبتشون چه خیر کثیری شد و بعضیام با چه جایگاهی به چه جایگاهی رسیدن.

 

 

الهی شکر

 

عاقبت به خیرمون کن خدایا...