... مـــاه مینـــــا
... مـــاه مینـــــا

... مـــاه مینـــــا

هزارچم



 

دنبالش می گشتم و می گردم.

 

از تپه های بلندی که فکر کردم کوه یا قله های فتح نشده ای هستن بالا و پایین رفتم.

 

هنوزم سر جای اول هستیم.


انگار جریان حرکت رو به جلویی که از آرمانهام انتظار می رفت شده  حکایت جاده هزار چَم.


جاده هزارچم؛ پیچ های جاده ای که اگرچه بالا می روی اما جلو نمی روی





این  روزا  ...  دلم بدجوری دنبال پیداکردن یه دست  آویزه؛...


   که یه تلنگر براش کافیه که  رستگار بشه.



اگه این  روزا  رو برام خاص کنی،....


جوری که بفهمم چه شکلیه که این شکلیه ممنونت میشم.

 

نظرات 9 + ارسال نظر
مینا جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:54 ب.ظ http://miigozarad.blogfa.com

مینا! مینام.
اتفاقی وبتو پیدا کردم.
تحلیل هارو فرستادی شما؟

سلام مینا. چه اسم قشنگی داری...
همون مینا خوشگل قدبلنده دیگه؟

نه به خدا ننوشتم هنوز
تو چی؟بقیه چی؟نگرانم مینا هرکاری می کنم جور نمیشه

هدیه بیدی شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:46 ب.ظ http://ATREYAS4.BLOGFA.COM

سلام رفیق...

سلام جیگرم سلام به روی ماهت

nima2222 پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:20 ب.ظ

اگه این روزا رو برام خاص کنی،....

شما دیگه چرا؟///

آنیتا پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:21 ب.ظ

مینا پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:43 ب.ظ http://miigozarad.blogfa.com

آره من فرستادم.از بقیه هم خبری ندارم.
دختر میخوای کولاک کنی مگه؟
حالا که تا الآن صبر کردی قشنگ بشین با دقت و خوب بنویس.منم اشتباه کردم که زود فرستادم .
از بقیه هم خبر ندارم.
لینکت کردم .

من و کولاک؟؟؟؟؟؟؟

نه ببببابا بترکونم بشینم چندتاشونو بنویسم خودش کلی هنره

107.... پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:18 ب.ظ

زندگی .........!!!!!!
.
.
زندگی ارام
زندگی شیرین
زندگی ارام و شیرین، در کنار پدر، مادر، خواهر و برادر
.
.
قـالی بـزرگی است، زنـدگی ... ......!!!!!!!!!
هر هزارسال، یک بار فرشته ها قالی جهان را در هفت آسمان می تکانند
تا گرد وخاک هزارساله اش بریزد
.
.
و هر بار با خود می گویند:
این نیست قالی که انسان قرار بود ببافد .....!!!!!!!!
.
.
این فرش فاجعه است.....!!!!!
اری فاجعه است، می خندی ( هه هه هه ) باید گریست
.
.
با زمینه سرخ خون
و حاشیه های کبود معصیت
با طرح های گناه و نقش برجسته های ستم... ..........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
فرشته ها گریه می کنند و قالی آدم را می تکانند
و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می کنند.
رنگ در رنگ..
گره در گره..
نقش در نقش..................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
قالی بزرگی است، زندگی........!!!!!!!!!
که تو می بافی و من می بافم و او می بافد
همه بافنده ایم
می بافیم و نقش می زنیم .........!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
می بافیم و رج به رج بالا می بریم
می بافیم و می گستریم
.
.
دار این جهان را خدا به پا کرد.
و خدا بود که فرمود:
ببافید و آدم نخستین گره را بر پود زندگی زد.
هر که آمد گره ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت............!!!!!!!!!
.
.
چنین شد، که قالی آدمی رنگ رنگ شد
آمیزه ای از زیبا و نازیبا...
سایه روشنی از گناه و صواب..............!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
گره تو هم بر این قالی خواهد ماند
طرح و نقشت نیز...
و هزارها سال بعد آدمیان برفرشی خواهند زیست
که گوشه ای از آن را تو بافته ای.........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
کاش گوشه ای را که سهم توست زیبا تر ببافی.. ...........!!!!!!!!!!!!!!!!!





بیایید همه باهم، برای بیماران سرطانی دعا کنیم[گل]

الهی...

همه ی مریضارو شفا بده. برای بیماری سرطان هم یه داروی مؤثر پیدا بشه. به حق همین روزای عزیز


خدا خیرشون بده گردانندگان محک رو (موسسه حمایت از کودکان سرطانی)

ف.اعتمادی جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ب.ظ http://etemadi66.blogfa.com

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی ، کار کسی
هر کس آزار منِ زار پسندید ولی
نپسندید دلِ زار من آزارِ کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شبِ تارِ کسی
سودش این بس که به هیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی
سود بازار محبت همه آه سرد است
تا نکوشید پس گرمی بازار کسی
غیر آزار ندیدم چو گرفتارم دید
کس مبادا چو من زار گرفتار کسی
تا شدم خار تو رشکم به عزیزان آید
بارالها ! که عزیزی نشود خوار کسی
آنکه خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزی است هوادار کسی
لطف حق یار کسی باد که در دورة ما
نشود یار کسی تا نشود بارکسی
گر کسی را نفکندیم بسر سایه چو گل
شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی
شهریارا سرمن زیر پس کاخ ستم
به که بر سرفتدم سایة دیوار کسی

بارالها ! که عزیزی نشود خوار کسی


خیلی قشنگ بود.
شهریار حرف نداره

پرنده یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:20 ب.ظ http://http://yekparande.blogfa.com/

سلام
دعوتید به آشیانه ام

107...............؟؟؟ دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:39 ق.ظ http://www.bigane22.blogfa.com

آنقدر غرق نیامدنت شده بودم, که نفهمیدم کی زاغک قصه های کودکی
از پشت پنجره ی اتاقم پرید و رفت...!!!!!
نفهمیدم کی روباه آمد و پنیر را برداشت
بالا ی درخت نبود, همین جا بود, دقیقا اینجایی که الان
چشمم به آن است.....!!!!
نفهمیدم کی و کجا بود که نقاش قصه را گم کردم....!!!
بعد از آن، "اثر" افتاد دست همان نقاش های کوچه و خیابان
که همیشه میگفتی:" آدم باید بشیند و اینها بکِشندش!" .همین شد
وحالا آنها هر روز نقش بوقلمون بر بوم زندگیم میپاشند. وقتی هم که حواسم پرت زاغک میشود، رنگ سفید را برمیدارند وگند میزنند به کلش..!!!!!!
آنقدر غرق تو بودم که نفهمیدم این معصومیت از دست رفته، کجا قائم شد..!!!
همه جا دنبالش گشتم
حتی به کودکان هم اعتماد نکردم و ازشان بازجویی کردم اما هیچ کس ازش خبری نداشت البته که از اول هم میدانستم کجاست
ولی او همراهم بازنمیگشت پس گذاشتم بقیه فکر کنند پیدا نمیشود..!!!!!!
آنقدر نیامدی که حتی درخیابان راه رفتم و دیدم او را........!!!!!!!
یک حسی میگفت خودش است, مثل همیشه آرام
و موقعر بارانی اش را تا خِر خِرِ کشیده بود بالا, آهنگ راه رفتنش را بلد بودم..
از همین فاصله هم میشد فهمید .......
هنوز مثل قبل حوصله ی این همه آدم را ندارد, که هی بروند بیایند
و برایش دولا راست شوند. کنار پیاده رو را گرفته بود و هربار که از زیر چراغ های برق رد میشد، طوری که بنظر نرسد، نگاهی به عقب میکرد......
شاید فهمیده بود دنبالش میکنم....!!!!!!
خواست از چهاراه رد شود, چراغ سبز شد و او رفت.
من اما مانده بودم هنوز, باز هم آنقدر غرق تو بودم که چراغ قرمز شد.
او رفت و من فقط گامهایش را شمردم!...دیگر خسته نیستم.
هنوز همان آدم گذشته ام که میخواستم برایت همه کار بکنم فقط.........
فقط کمی غرق شده ام......!!!!!!!!!
و این اذیت میکند. این روزها غرق نبودنت شدم و درحالی که دست و پا میزنم حباب های آرزوهایم را میبینم که جلو ی چشمانم حرکت میکنند
به سطح تو میرسند و یهو.........پَق! میترکند.....!!!!!!!!!!
شاید وقتی معصومیت داشت برای خودش وِل می چرخید
باید دستش را میگرفتم و برش میگرداندم. نمیدانم از کجا شروع شد این قصه

من غرق شده ام...!!!!!!
غرق نبودنت و این را فقط تو میدانی............................





ادامه دارد.........[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد